- پشت نویسی
- نوشتن در پشت سند برای انتقال آن بدیگری عمل ظهر نویسی، کسی که بنفع او پشت نویسی شده
معنی پشت نویسی - جستجوی لغت در جدول جو
- پشت نویسی
- نوشتن مطلبی در پشت کاغذ، نوشتن در پشت سند یا حواله که پول آن به کس دیگر پرداخت شود
- پشت نویسی ((~. نِ))
- نوشتن در پشت سند برای انتقال آن به دیگری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظهر نویس، سندی که در پشت آن نوشته شده
فرهنگ نویسی تالیف کتاب لغت فرهنگ نویسی
Scribbled
rabiscado
gekritzelt
bazgrany
написанный каракулями
написаний каракулями
gekrabbeld
garabateado
griffonné
scritto in fretta
उलझा हुआ
dicoret-coret
karalama
כתב בלא סדר
maandishi yasiyosafi
ขีดเขียนไม่เรียบร้อย
তামাশা
بکھیرا ہوا
نوشتن سند یا چک برای انتقال آن بدیگری